مثل شنیدن چندین و چند بارهی موسیقیای که تازه کشف کردهای و به یکبار شنیدنش دلش رضا نمیدهد بروی چیز دیگری از همو بشنوی حتی باستر کیتون را دیگر روی تکرار میبینم و اگر یکجاش مثلاً نمای کلوز آپ خاصی از حشرهای گرفته نمیزنم عقب که دوباره ببینم میگذارم برود و چشمم منتظرش باشد در دور دوم یا سوم دقیقتر ببینم و اصلاً یکبار به حالات آدمها دقت میکنم یکبار به نماها و قابها و حرکتها و میزانسن، و هر…
